سه‌شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۳ |۱۷ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 19, 2024
حجت الاسلام ارکیان

حوزه/ حجت الاسلام ارکیان با بیان اینکه تقیه یکی از روشهای مبارزه سیاسی هفتمین پیشوای شیعیان بود که نقش مهمی در توسعه اسلام ناب ایفا کرد، گفت: در دوران حکومت حاکمان خونریزی مثل منصور و هارون الرشید، تنها چیزی که می‌توانست مبارزه و حرکت فکری و سیاسی اهل بیت علیهم‌السلام و یاران صدیق آنان را استمرار بخشد، تلاش خستگی‌ناپذیر و جهاد خطیر آن بزرگواران با توسل به شیوه‌ی الهی «تقیه» بود.

حجت الاسلام سیدعطاءالله ارکیان، در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری «حوزه» در تهران، با اشاره به اوضاع سیاسی اجتماعی حاکم بر عصر حیات امام کاظم(ع)، گفت: دوران حیات و امامت امام کاظم(ع) شرایط خاص خود را داشت؛ از یک سو بنی امیه رو به اضمحلال رفته بود و از سوی دیگر بنی عباس در حال جان گرفتن و ریشه دار شدن بود و در زمان امامت ایشان، بنی عباس، کاملا در حکومت، مستقر شده بود. بنی امیه به استثنای معاویه، در سوء استفاده از دین، ناکام بودند اما بنی عباس، با رنگ و لعاب و شعار دینی بر سر کار آمدند و ائمه برای تبیین ماهیت بنی عباس، کار سختی داشتند.

بنی عباس، با رنگ و لعاب و شعار دینی بر سر کار آمدند

وی افزود: دوران حیات امام کاظم(علیه السلام)، مصادف با نخستین مرحله استبداد و ستمگری حکّام عباسی بود. عباسیان که زمام حکومت را به نام علویان در دست گرفتند، ابتدای کار، با مردم و به خصوص با علویان برخورد نسبتا ملایمی داشتند؛ اما بعدا که از استقرار و ثبات حکومتشان مطمئن شدند، عرصه را بر علویان تنگ کردند و مخالفان خود را زیر شدیدترین فشارها قرار دادند. این سخت گیری ها باعث شد قیامهای علویان در سراسر مملکت اسلامی شکل گیرد.

حجت الاسلام ارکیان ادامه داد: عباسیان در اجرای سیاست سرکوب، حتّی نزدیکترین دوستان خود همچون «عبدالله بن علی» را کشتند. به همین ترتیب «ابو سلمه» و «ابو مسلم خراسانی» را نیز از بین بردند. «منصور» شمار فراوانی از علویان را به شهادت رساند؛ شمار بیشتری از آنان هم در زندان های او درگذشتند. و این جو سیاسی در تمام عمر شریف امام موسی کاظم و حتی دوران امام رضا علیهما السلام وجود داشت.

وی گفت: پیکره شیعه در زمان امام موسی کاظم علیه السلام  کامل شده  بود و این تشکیل شخصیت، حاصل تلاشهای علمی ائمه قبلی خصوصا امام باقر و امام صادق علیهما السلام بود. تشکل و جنبش تشیع، در این زمان تکمیل بود لذا بنی عباس، با تمام توان در مقابل آن ایستاد. خصوصا امام علیه السلام را شدیدا تحث فشار قرار دادند.

غصب فدک در حقیقت مصادره حق حاکمیت اهل بیت(ع) بود

پژوهشگر حوزوی با اشاره به راهبردهای امام کاظم(ع) برای اداره جامعه اسلامی، ابراز داشت: ائمه به تناسب زمان خود، اقدام مناسب را انجام می دادند. مثلا صلح، مناسب ترین گزینه در زمان امام حسن علیه السلام بود و تشکیل دانش در زمان امام صادق علیه السلام، مناسب ترین گزینه بود. در زمان امام موسی کاظم علیه السلام، هر چند قیامهای علویان متعدد بود اما امام بیشتر با مناظرات و مبارزات نرم، سعی در تبیین ماهیت پلید عباسیان بودند.

وی افزود: به عنوان مثال گفتگوی میان حضرت و هارون الرشید از این باب است که روزی هارون الرشید به منظور آزمایش و کسب آگاهی از آرمان پیشوای هفتم به آن حضرت اعلام کرد که حاضر است فدک را به او برگرداند. امام فرمودند در صورتی حاضرم فدک را تحویل بگیرم که آن را با تمام حدود و مرز هایش برگردانی. هارون حدود و ثغور آن را پرسید اما امام طفره رفتند. بعد از اصرار هارون، امام (ع) حدود فدک را چنین تعیین فرمود که یک طرفش عدن، یک طرفش سمرقند و یک سمتش آفریقا و حد چهارمش ارمنستان و خزر است.

حجت الاسلام ارکیان ادامه داد: هارون الرشید از این سخن امام به شدت ناراحت شد و گفت در اینصورت هیچ چیزی برای ما باقی نخواهد ماند. منظور امام با این پاسخ می خواست به هارون بگوید که «فدک» منطقه خاصی نیست بلکه رمز و حدی از مجموع قلمرو حکومت اسلامی است و اصحاب سقیفه که فدک را از دختر و داماد پیامبر گرفتند، این کار آنان در حقیقت جلوه ای از مصادره حق حاکمیت اهل بیت(ع) بود. بنا بر این امام به هارون فرمودند اگر قرار باشد حق ما را به ما برگردانی، باید همه ی قلمرو حکومت اسلامی را در اختیار ما بگذاری. علاوه بر این، آن حضرت، میراث علمی شیعه را در مقابل تفکرات علمی منحرف درون دینی و برون دینی حفظ کردند.

«تقیه» روش مبارزاتی امام هفتم در صیانت از اسلام ناب بود

 استاد حوزه در ادامه با بیان اینکه تقیه یکی از روشهای مبارزه سیاسی هفتمین پیشوای شیعیان بود که نقش مهمی در توسعه اسلام ناب ایفا کرد، اظهار داشت: علت تقیه امام(ع)، قدرتمندی خلافت عباسی بود و حضرت در قبال حکومت وقت، تقیه می کردند و بقیه شیعیان و علویان را بدان توصیه می کردند. علت اینکه موضع امام در قبال برخی قیامهای زمان خود، مثل قیام شهید فخ، یا قیام دیالمه و غیره گزارشی نشده است، تقیه ایشان است. اما این به معنای عقب نشینی امام نیست. ایشان در قبال خلفای عباسی که با چهار خلیفه از آنان، معاصر بود، مناظرات اساسی داشته و در تمام آن مناظرات سعی می کردند از حکومت بنی عباس، مشروعیت زدایی کند.

وی گفت: در این دوران حکومت حاکمان خونریزی مثل منصور و هارون الرشید، تنها چیزی که می‌توانست مبارزه و حرکت فکری و سیاسی اهل بیت علیهم‌السلام و یاران صدیق آنان را استمرار بخشد، تلاش خستگی‌ناپذیر و جهاد خطیر آن بزرگواران با توسل به شیوه‌ی الهی «تقیه» بود.

تدابیر امام کاظم(ع) بنیان فکری شیعه را از انحراف نجات داد

پژوهشگر حوزوی با بیان اینکه بروز فرقه‌های انحرافی از مهمترین مسایل عصر حیات امام کاظم(ع) بود، به تدابیر حضرت برای مبارزه با این فرقه‌ها اشاره کرد و عنوان داشت: مبارزه علمی بعد از زمان امام باقر علیه السلام همواره یکی از عمده ترین کار ائمه علیه السلام بوده است. دوران امام کاظم(ع) از دید فرهنگی، زمان ظهور و بروز مکتب‌ها و انحرافهای فکری و عقیدتی در جامعه و عصر برخورد اندیشه در جامعه اسلامی است و مکاتب گوناگون و فلسفه های مختلفی فرصتی برای بروز و ظهور یافتند که شامل گروههای اسلامی و غیر اسلامی بود. از این رو، مجبور بود در دو جبهه، با فرقه های انحرافی مبارزه کند.

وی تصریح کرد: در دوره امامت موسی بن جعفر(ع)، فرقه‌های اسماعیلیه، فطحیه و ناووسیه شکل گرفت. هر چند در زمان حیات امام صادق(ع)، زمینه انشعاب در شیعه فراهم شده بود، اما انشعابی در میان آنان رخ نداد. ولی با شهادت امام صادق، و آغاز امامت موسی بن جعفر، شیعیان به فرقه‌های مختلفی منشعب شدند؛ اسماعیلیه، اسماعیل پسر امام صادق(ع) امام می‌دانستند با اینکه ایشان قبل امام صادق علیه السلام رحلت کرده بود. بعضیها که از حیات اسماعیل مأیوس شدند، پسر او محمد را امام دانستند. بعضیها عبدالله اَفْطَح را امام دانسته، به فَطَحیه مشهور شدند. ناووسیه ها، در امامت حضرت صادق(ع) توقف کردند و حتی عده‌ای به امامت محمد دیباج معتقد شدند.

حجت الاسلام ارکیان افزود: امام کاظم(ع) خود شخصاً وارد بحث می‌شد و هم اصحاب را تشویق می‌کرد، تا نظرات اهل بیت(ع) را در میان مردم منتشر کنند. هشام بن حکم از قوی‌ترین اصحاب امام صادق و امام کاظم(ع) برای انتقال دیدگاه‌های اهل بیت(ع) به مخالفان بود. این تلاشها از سوی امامان شیعه و اصحاب آنان، با وجود همه محدودیتها سبب شد عقاید اهل بیت(ع) بنیاد فکری شیعه را تشکیل داده و اسلام درست و به دور از تحریف، از طریق اهل بیت باقی بماند.

ادعای امامت مهدی موعود فصل مشترک فرقه های انحرافی بود

وی در ادامه به ادعای فرقه های انحرافی که در زمان امام موسی کاظم علیه السلام اوج گرفته بودند اشاره کرد و اظهار داشت: مثلا یکی از فرقه ها ناووسیه بود که از سوی فردی به نام مرجان ابن ناووس بنیان گذاشته و اداره می شد. این شخص ادعا می کرد که امام صادق علیه السلام از دنیا نرفته و در حقیقت امام صادق (ع) همان مهدی موعود است. عمر و ابوبکر را و هر کسی که علی علیه السلام را افضل نمی دانستند، تکفیر می کردند.

 استاد حوزه افزود: فرقه دیگر، اسماعیلیه بود که بر مهدویت اسماعیل اصرار داشتند. اسماعیل یکی از فرزندان بسیار با فضیلت و عالم امام صادق(ع) بود که هیچ ادعایی بر امامت نداشت اما پس از اینکه از دنیا رفت عده ای جمع شدند و گفتند اسماعیل از دنیا نرفته و زنده بوده و بعد از امام صادق(ع) اوست که امام ماست و مهدی موعود هم اوست. لذا فرقه اسماعیلیه را تشکیل دادند در صورتی که وقتی اسماعیل از دنیا رفت، خود امام صادق مردم را به تشییع جنازه دعوت کرد و تشییع جنازه مفصلی برگزار شد و امام چنین بار دستور داد که تابوت اسماعیل را بر زمین بگذارند و حضرت کفن را از صورت اسماعیل کنار می زد و می فرمود مردم ببینید که این اسماعیل است و از مردم اعتراف می گرفت. بارها این کار را انجام داد که مردم بدانند که اسماعیل از دنیا رفته و زنده نیست.

وی ادامه داد: فرقه دیگری که در زمان امام کاظم(ع) به وجود امد عده ای بودند که به مرگ اسماعیل اعتراف کردند اما پسر او یعنی محمد را به عنوان مهدی موعود نام نهادند. فرقه دیگر، فطحیه بودند که عبدالله ابن جعفر را که یکی از فرزندان امام صادق بود و به عبدالله افطح معروف بود، جانشین امام صادق پنداشتند. لذا آنها فرقه فطحیه را تشکیل دادند و به این عنوان هم مشهور شدند. فرقه دیگر معتقد بودند محمد ابن جعفر که از فرزندان دیگر امام صادق بود و بسیار زیبا رو و با فضیلت و دانشمند بود و به محمد دیباج معروف بود، او را پیشوای خود قرار دادند و فرقه دیگری را علم کردند. گروه آخر که اکثریت هم بودند، کسانی بودند که به امامت امام موسی ابن جعفر قائل شدند و به هیچ فرقه دیگری گرایش پیدا نکردند.

خنثی کردن ترفند ابراز خویشاوندی عباسیان با خاندان وحی

حجت الاسلام ارکیان با اشاره به نحوه برخورد امام کاظم(ع) با ترفند ابراز خویشاوندی عباسیان با خاندان وحی، تصریح کرد: سیاست بنی عباس از همان ابتدا، بر ابراز قرابت با پیامبر بود و اساسا از همین طریق به قدرت رسیدند. و در مواضع متعددی خود را به پیامبر منتسب می کردند تا به حکومت و حاکمیت خود مشروعیت ببخشند و به سلطنت خود، قداست ببخشند. امام علیه السلام در همه این مواقع به صورت منطقی به مقابله بر می خواستند. به عنوان مثال در سفر زیارتی که هارون الرشید حضرت امام موسی کاظم علیه السلام را هم به مدینه برده بود، هنگام زیارت قبر پیامبر، بخاطر فخر فروشی گفت: سلام بر تو ای رسول الله ای پسر عمو. امام بعد از ایشان، رو به قبر پیامبر اینگونه بیان داشتند: سلام بر تو ای پدر گرامی.

وی افزود: روزی هارون الرشید از امام کاظم(ع) پرسید: چگونه شما می‌گویید فرزندان رسول الله(ص) هستید؟ شما که فرزندان علی(ع) هستید. انسانها از طرف پدر منسوب به جدّ می‌شود، نه از طرف مادر. امام(ع) در جواب، این آیه‌ی مبارکه را قرائت فرمود: «وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَیْمَانَ وَأَیُّوبَ وَیُوسُفَ وَمُوسَی وَهَارُونَ وَزَکَرِیَّا وَیَحْیَی وَ عِیسَی وَ إِلْیَاسَ کُلٌّ مِنَ الصَّالِحِینَ». که در این آیه داود و سلیمان و ایوب را ذریه نوح قلمداد می کند. یا در مورد حضرت عیسی که اصلا پدری نداشتند، آن را منتسب به انبیاء می دانند. حضرت عیسی از طریق حضرت مریم به انبیاء متصل بود. امام موسی کاظم علیه السلام نیز فرمودند: ما هم این‌گونه ملحق به فرزندان پیامبر(ص) می‌شویم از طرف مادرمان حضرت زهرا(س).

مبارزه با دشمنان یک اصل در زیست اجتماعی سیاسی امام بود

حجت الاسلام ارکیان در پایان با بیان اینکه امام در بدترین شرایط دست از مبارزه نکشیدند، گفت: مسئله زندان بودن و گرفتاری امام در طول ۱۴ سال آن هم در بدترین شرایط نشانگر این معناست که حضرت موسی بن جعفر(ع) مبارزه با دشمنان اهل‌بیت(ع) را در زندگی خود یک اصل در زیست اجتماعی، سیاسی می‌دانستند و تا شهادت ایشان ادامه داشت.

وی افزود: با اینکه خلفای عباسی، تا جایی که ممکن بود، در صدد حذف فیزیکی نبودند، اما آخر سعی چون از مبارزه با امام احساس عجز و ناتوانی کردند، مجبور به شهید کردن امام کردند. ما نیز باید در برابر حق و اسلام مبین، نهایت تلاش را بکنیم تا زمینه را برای ظهور مهیا کنیم. ان شاء الله. ۳۱۳/۴۲

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha